شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

چه هوای بهاری نازی!!!

تا ساعت ۱ پیش کاظم تو آژانس بودم

بعدم که ناهار خوردیم!!

نمی دانیم چرا پدر دوباره از ما طلبکار شده...

و همجنان بعد از ظهر هوا خوب است

فااتحه می خوانیم .. تازه می شویم

روی قبر فدایی ها را تمیز کرده اند...

با بچه ها تو شیشه قدمی می زنیم...

و بعد ...سیب زمینی بخوریم!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد