تا هر پنجشنبه شبی را بگذرانیم
تا دو امتحان پشت سر هم .. یعنی همزمان را بگذرانیم
و وسطش هم در دستشویی دبیران سیگار بکشیم
و بی هیچ امیدی به آسان گذراندنشان...
دلمان خوش باشد که...
وقتی شب امتحان نمی توانستیم نگاهی به کتاب ها بیندازیم
و در یک خیابان خلوت یک تیر برق گمشده مارا روشن کرد...
و دلمان خوش باشد اگر که امتحان ها را خوب نمی گذرانیم
و مشروط می شویم
و اخراج...
شب امتحان را شعر خوبی سروده ایم..
شاید هم تیر برق گفته است شعر را
چه تفاوت دارد؟؟!
مهم شاید شعر باشد!
واقعا مهم است؟
به شعرت پول می دهند؟ یا
به رمانتیسیسم ات؟؟ که بگویند مرد هم مگر اینقدر
لطیف می شود!!؟
به کدامشان مدرک می دهند؟
یا به کدامشان دختر؟ !!
اصلا وقتی در خیابان به حال خودت هستی
چه کسی برایش مهم است که شاعر بزرگی هستی..... یا کوچک؟
فقط نگاه کنند گه چرا هر جور دوست داری راه می روی ..
که با خودت حرف می زنی...
که برای هر چیزی که برایشان خنده دار است پول خرج می کنی..!
؟؟؟
به شعرت که پول و مقام نمی دهند ... حتّی اگر باکره باشد...
و حتّی یک مدرک ناقابل ادب ایات!
سلام میر عماد . خوجیری؟
تی کویته وبلاگ . وبلاگ اصلی ایسه؟
بوگو تا هونه لینک هدم!!
تی ( نوانم شعر یا قطعه ی ادبی ) بد نوبو . بچسبسه .
تی امتحانات کی تماما بونه ؟ خنیم جلسه بنیم .
مر خبرا کون .
تی جان ر...
آقایی !
راستی میرعماد عنوان وبلاگت مال یه شعر از شاهکار نیست؟
اگه اشتباه نکنم توی آلبوم اسکناس بود . ( بهم بگو . چون شک دارم!! )
آقایی!
... یه زمونی صله می دادند به شعر ... از بد حادثه دیگه حتی تره هم خورد نمی کنند ... به قول شاعر!!! شاعر و رمال و مرغ خانگی! / عاقبت جان می دهند از گشنگی! ( خودمون ها شاعر عجب مراعات نظیری بکار برده ... شاعر و رمال و مرغ خانگی ... بگذریم( اما بهر روی تا وقتی انسان با دیدن منظره غروب خورشید دل اش می گیرد! تا زمانی که عشق هست / شعر هم هست! حالا می خوان هیچی هم بهش ندن! بدرک ... ) ... از خواندن متن تان حظ وافر بردم .../
راستی حافظ به روایت کیارستمی رو خوندی ؟؟؟ ـ یا بهتره بگم دیدی ؟ ) نظرت در مورد اش چیه ؟ ( می دونی چرا این سوال رو ازت می پرسم!چون از نوشته هات که پر از تا نقطه و علامت تعجبه و سواله ـ مثل خودم ـ احساس کردم که آدم مینیمالی هستی! / کوتاه سخن ...
( می دونم که بعد از خوندن این پیام ! میگی این دیگه کیه که ؟ چایی نخورده خاله پسر ببوسته! ... اینو بذار رو حساب تنهایی همشهریه غربت نشین شهر دود ت! /
برای من مهم است. که شاعر هستی. نه کوچک. نه بزرگ. که شاعر هستی.
برای من مهم است که تو، وقتی در خیابان هستی، شاعر هستی. وقتی هستی، شاعر هستی.
اول/ سلام
دوم/ خوبین شما
وسوم/ خیلی ممنون که بهم سر زدین
راستش باید بگم منم تا حال آدم بی گناهی ندیدم
ولی منظور من از اون جمله این نبود که مهستی هیچ گناهی نداره
شاید من سوالمو بد طرح کردم
من وقتی کسایی رو میبینم که حتی لیاقت قدم گذاشتن روی این خاکه مقدس رو ندارن ، هیچ کس دل خوشی ازشون نداره و منفورن، در مقابل اینجور آدما، مهستی مثه یه فرشته ست پس حق اینو داره که تو خاکه وطن خودش آروم بگیره
وقتی رفت هیچکس از بدیهاش نگفت، این نعمتی نیست که خدا به هر کس بده/ اونقدر خوب بوده که من و امثال من که واسه ی نسل امروزیم واقعا بهش علاقه داشتیم و داریم
اگه هر بدی داشت دل مردم تا لحظه ای که زنده بود شاد کرد و اینم چیزی نیست که از دست هر کسی بر بیاد
خدا بیامرزتش و روحش شاد
در مورد این پستتون هم باید بگم خیلی خوشم اومد
اگه بخواین از نظر دیگران فکر کنین، خیلی کم هستن که بخوان شعر گفتن تو شب امتحانو به مشروط شدن و اخراج... ترجیح بدن
منم هیچ وقت این کارو نکردم البته بنده استعداد و علاقه ای به شعر گفتن ندارم ولی خیلی شعرو خوندن شعر رو دوست دارم مخصوصا شعرای فریدون مشیری
در کل قشنگ بود
موفق باشی
قربانت
بای
راستی باربد هم به نکته جالبی اشاره کرد مثه خودش کوتاه سخن!