شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

من بعد از مدت ها برای ناهار غذا درست کردم

امّا پدر جان نذاشت همینم خوب باشه . .

تنها ناهار خوردم!

با اعتماد به نفس کامل مدل موهامو تغییر دادم

با ریش زیاد . اورکت سال ۵۲ . شلوار جین و موهای روی پیشونی ریخته

یک ساعت تو بلوار و شیشه گران تقدّم کردیم!!!

کسی نمی تواند مرا از کاری منصرف کند به این راحتی!!

عزیزم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد