شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

روز یکشنبه ی من .. جدول نیمه تموم!

یکشنبه ...انگار.. همه چیز نا..

فقط رفتم کلاس تمبک!

بعدش اومدیم رفتیم انجمن شعر با میلاد..

دیدم مووقتاً تعطیله!

بعد گفتیم بریم رشت سینما

رفتیم که بریم.. میلاد گفت باید وسطش پاشیم بیایم..

دیدم نمی شود

بنابراین رفتیم کوچه گردی...

بعدش رفتیم ترنج..

امین هم آمد... یکی را در شیشه گران دیده بود

که من دوست داشتم می بودم!!

خب حالا که نبودم ..

چه اشکالی داره؟؟

جمعه بعد از گذراندن دو امتحان متوسط به پایین..

اومدم لاهیجان رفتم پیش پدرام ..لحظات جالبی بود با سیاوش قمیشی..

 

شب هم رفتیم پیتزا خورشید .. چه قد وحشتناک می تواند باشد

بعد از یک ماه یک پیتزا کامل خوردن..

و بعد ترنج.. شلوغی جالبی بود...

 

پنجشنبه شدیدا احساس تنهایی...

جوری که عرقیات هم حالم را جا نیاورد و بدتر شدم..

فکر می کنم اینکه آدم جمعه دو امتحان همزمان داشته باشد و تنها هم باشد در خانه

تأثیرات خوبی ندارد...

هم رفتیم عمو ..

هم ترنج!

شبی بود با موسیقی سنتی!

اصلاح کنم که یکشن به به افتخار آخرین روزی میلاد قبل از امتحانات لاهیجانه

رفتیم قلیان کنیم که...

سه بار عوض کرد برنامه هاشو هر سه بار هون اول سوخت......!

و از دوشنبه دوباره ترنج...

و هی ترنج

و هی....

وسه شن به اولین امتحان.. خوب!

 

هنوزان

همچنان در روزهای جم شن و یکشن به

به روند ترنج روی هایمان ادامه می دهیم

من . میلاد. امین...

یکشن به را به انجمن شعر رفتیم و اینبار پربار تر از جلسه ی قبل بود..

چون همه  کمی انسان بودند..

--------------------

کمی به حسین مهدوی ( م. مؤید ) فکر کنید!

و به ارتباط ساختاری ترکیب   شب/ شب تر

با ترکیب هنوزان!!

شباهتی دیدید به ما هم بگویید!!

پنجشنبه... لب دریا بودیم و پاها در آب

....

من. میلاد... و هر چیز جذابی که بخواهی!!!

بعدش هم ترنج!

دیگه حوصله ندارم از بقیه ی روزها بنویسم!!!

روزهای جالب و شلوغی بودن!!!

.....