تا هر پنجشنبه شبی را بگذرانیم
تا دو امتحان پشت سر هم .. یعنی همزمان را بگذرانیم
و وسطش هم در دستشویی دبیران سیگار بکشیم
و بی هیچ امیدی به آسان گذراندنشان...
دلمان خوش باشد که...
وقتی شب امتحان نمی توانستیم نگاهی به کتاب ها بیندازیم
و در یک خیابان خلوت یک تیر برق گمشده مارا روشن کرد...
و دلمان خوش باشد اگر که امتحان ها را خوب نمی گذرانیم
و مشروط می شویم
و اخراج...
شب امتحان را شعر خوبی سروده ایم..
شاید هم تیر برق گفته است شعر را
چه تفاوت دارد؟؟!
مهم شاید شعر باشد!
واقعا مهم است؟
به شعرت پول می دهند؟ یا
به رمانتیسیسم ات؟؟ که بگویند مرد هم مگر اینقدر
لطیف می شود!!؟
به کدامشان مدرک می دهند؟
یا به کدامشان دختر؟ !!
اصلا وقتی در خیابان به حال خودت هستی
چه کسی برایش مهم است که شاعر بزرگی هستی..... یا کوچک؟
فقط نگاه کنند گه چرا هر جور دوست داری راه می روی ..
که با خودت حرف می زنی...
که برای هر چیزی که برایشان خنده دار است پول خرج می کنی..!
؟؟؟
به شعرت که پول و مقام نمی دهند ... حتّی اگر باکره باشد...
و حتّی یک مدرک ناقابل ادب ایات!
آیا من اگر یک اتوموبیل مدل بالا داشته باشم .. بوق نمی زنم
برای خانم ها....؟؟؟
جلوی پای دختران مردم نگه نمی دارم...
امیدوارم نشود اینگونه...
آنقدر خودم را بزرگ می کنم که اینطور نشود
آنقدر به خودم اطمینان داشته باشم که نشود..
نکنم این کار را...
بگذار بقیه این کار را بکنند و کلّی هم برایش توجیه داشته باشند
و فکر کنند دارند حال می کنند!
به خاطر مقاله ای می گفتند تند است
و ترس اینکه مسایل دانشگاه امیرکبیر گریبان نشری مان را بگیرد...
مجبور شدیم برویم تا دانشگاه گیلان...
و دیگر هیچ کدام از کلاس هایمان را نرویم...
و هی بچه ها بحث کنند ..
حرف بزنند از ۳ تا ۶ !!!
هی حرف بزنند از هرچیزی که در جامعه تأثیر گذار است..
امین . علی . حجّت ... و شاید من...
و سجاد بنشیند و مارا نگاه کند...
و بعد به خانه بیاییم...
و باران بگیرد و در باران از سر شقایق تا کوه بیجار ، پیاده .. و خیس
تا غلیان کنیم .. با امین و ماهان ...
در شهر خودم هستم ..امّا
کم کم دارم احساس غربت می کنم..
و انگار پرسه می زنم در خاک غریب...
اکثریت خاموش نه.. اکثریت مرده
غم نان . غم جان .. همین
همچنان خسته ام!
واقعا جلسه ای از این بی فایده تر ممکن بود برگزار کنیم؟؟؟
فقط دعوا!!!!
عضو جدید با ادعاش نزدیک بود کل گروهو نابود کنه!!
حرفی ندارم! بی فکرم!
همه ی طالع های روزانه و شبانه
خبر از بحران مالی می دهند!
بحرانی که الان چند هفته ست دچارش شدم!!
نگران نباشید!
برنامه های دراز مدّتم آمادن.
زیربنا ها رو هم ریختم
حالا آماده ی اجرا !
باشد که دیگه مشکل مالی نداشته باشیم و کمی.. رهاتر زنده بمانیم!